گفت: چرا موسوی و کروبی و خاتمی علیه جنایات عبدالمالک ریگی موضع نگرفته و سکوت کرده اند؟
گفتم: ای عوام! مگه یادت نیست که ریگی با صدور اطلاعیه از سران فتنه حمایت کرده بود؟! خب! چاقو که دسته خودش را نمی برد!
گفت:
یعنی سران فتنه خجالت نمی کشند که همه عالم و آدم جنایات وحشیانه ریگی را
محکوم کرده اند ولی اینها لام تا کام علیه او حرفی نمی زنند؟!
گفتم: شاید صبر کرده اند چند روزی بگذرد و بعداً اطلاعیه بدهند.
گفت: بعد از چند روز که دیگر فایده ای ندارد. می خواهند چه بگویند؟!
گفتم:
کروبی می گوید خودم شاهد بودم که در زندان به ریگی تجاوز شده است! موسوی
می گوید؛ ریگی یکی از «مردان خداجو» است! و خاتمی می گوید؛ جرج سوروس در
«رساله عملیه» خود حمایت از ریگی را «واجب عینی» دانسته است!
گفت:
منافقین اولیه اندکی هم تظاهر به اسلام و انقلاب می کردند ولی سران فتنه
به جایی رسیده اند که دیگر نیاز به ظاهرسازی هم نمی بینند!
گفتم:
یارو از نردبان افتاد و مرد، پسرش او را در خواب دید و پرسید؛ از سوال و
جواب و شب اول قبر چه خبر؟ و یارو گفت؛ حساب من به اندازه ای روشن بود که
نیازی به سوال و جواب نداشت، از نردبان که افتادم یکراست وارد جهنم شدم!